مقالات دیج ایمیج

مقالات مرتبط در حوزه عکاسی

مقالات دیج ایمیج

مقالات مرتبط در حوزه عکاسی

مقالات عکاسی - عکاسی عروسی - عکاسی صنعتی و مطالب مرتبط

  • ۰
  • ۰

فضا همیشه می‌تواند موضوع ترسناکی باشد. همیشه پیچیده و وهم آلود است. اما فضا زمانی پیچیده‌تر می‌شود که بخواهیم آن را بخریم یا بفروشیم. اصلا مگه می‌شه فضا رو فروخت؟ راستش امیدوارم نشه. یعنی  امیدوارم کسی نتونه فضا رو بفروشه. اما خرید و فروش چیز‌هایی که از فضا برگشتن یا تو فضا بودن، همین امروز هم، یکی از پر رونق‌ترین معاملات حراجی‌های اینترنتی هست. اتفاقا سال 2014، در یک حراجی در وین، پایتخت اتریش، یک دوربین هسلبلاد قدیمی قطع متوسط، نقره‌ای رنگ و احتمالا بدون استفاده و از کار افتاده، به قیمت 910 هزار دلار فروخته شد. 910 هزار دلار، یعنی یه خورده کمتر از یک میلیون دلار. یک … میلیون …. دلار. خریدار خوشحال این دوربین، به جز این پول یه مبلغی رو هم بابت هزینه نقل و انتقال و هزینه‌های جانبی و جاری و اینها داده. فقط به یک دلیل. فقط به این خاطر که این دوربین، تنها دوربینی هست که از کره ماه برگشته. تنها دوربینی که واقعا خاک ماه روی اون نشسته. این پادکست درباره داستان این دوربینه. داستان تنها دوربین بازمانده از ماه. البته نه فقط داستان خرید و فروش این دوربین، داستان اینکه آیا واقعا این تنها دوربین دنیاست که از ماه برگشته و داستان دوربین دیگه‌ای که قوانین خرید و فروش بازمانده‌های فضایی رو تغییر داد؟

حرف و حدیث درباره این حراجی و دوربینی که در آن فروخته شد خیلی زیاده. خیلی‌ها می‌گن این دوربین هیچوقت روی سطح ماه نرفته. و از طرف دیگه حرف و حدیث‌هایی هست که می‌گن ممکنه فروش این دوربین، بر خلاف قوانین سفت و سخت ناسا باشه و آژانس هوایی ناسا ممکنه بتونه برای فروش این دوربین، حکم توقیف بگیره و اون رو برگردونه. بهرحال هنوز مطمئن نیستیم درباره سرنوشت این دوربین. اما چیزی رو که مطمئنیم اینه که این دوربین هسلبلاد 500 با اون لنز 70 میلی‌متریش، یکی از 14 دوربینی هست که فضانوردا ، تو ماموریت‌های خودشون برای چرخش به دور مدار ماه و خوب، برای راهپیمایی روی سطح ماه، همراهشون بوده. سری ماموریت‌هایی که به Apollo شهرت دارند. ماموریت‌های فضایی ایالات متحده برای نشاندن انسان روی کره ماه که از 1969 تا 1972 ادامه داشت.

این پادکست با حمایت نورنگار تهیه شده است. نورنگار، یک شرکت معتبر تو زمینه تجهیزات عکاسی و فیلمبرداری هست. من خودم سال‌هاست باهاشون آشنا هستم. هم تجهیزات دست اول و معتبری رو وارد می‌کنن و هم اینکه دوربین‌ها و لنز‌هام رو گارانتی می‌کنم. یه گارانتی طلایی دارن که تا 15 ماه هر بلایی سر دوربین و لنز بیاد، می‌گیرن و مجانی درستش می‌کنن. امیدوارم هیچوقت لازم نشه از این گارانتی‌تون استفاده کنین، اما بهرحال شرط عقل اینه که اگر یه اتفاقی پیش اومد، یه گارانتی معتبر، یه بیمه درست و حسابی، غرامت اون اتفاق رو بهتون بده.
نورنگار یه وب‌سایت هم داره که حدود 15 سال قدمت داره، هم قیمت‌هاش به روز هست و هم فروش آنلاین دارن. کافیه اسم نورنگار رو سرچ کنین توی گوگل یا مستقیم برین به
NoorNegar.com. خوب بریم سراغ ماجرای این قسمت…

این گامی کوچک برای یک انسان و جهشی بزرگ برای بشریت است. این جمله‌ای بود که نیل آرمسترانگ، به عنوان اولین کسی که پا روی ماه گذاشت، گفت و تو اون زمان تقریبا بیشتر از نیمی از مردم جهان، داشتن اون رو می‌شنیدن. همین پارسال هم یه فیلمی درباره همین موضوع ساخته شد که فیلم خوبی بود و خود من ازش خیلی لذت بردم. این سفر ماموریت Apollo 11 بود و در سال 1969 اتفاق افتاد. دو سال بعدش،ماموریتی که درباره‌ش می خوام حرف بزنم، یعنی آپولو 14 انجام شد. هشتمین ماموریت از سری ماموریت‌های ایالات متحده به ماه . اینماموریت‌ها با شماره مشخص می‌شدن. که البته 5 تا از این ماموریت‌ها هیچوقت به ماه نرسیدند. آپولو 14 سومین ماموریتی هست که ناسا موفق شد انسان رو روی ماه پیاده کنه. فضانوردا توی این ماموریت 9 ساعت وقت داشتن روی ماه کنکاش کنن، عکس بگیرن، فیلم بگیرن و برگردن. حالا اشکال کار کجاست؟ اشکال اینجاست که این دوربین‌هایی که بردن، مثل دوربین‌های امروزی نبودند که اینقدر سبک و کوچیک باشن. هر کدوم از اونها اندازه یه تلویزیون وزن داشتن. طبق قوانین پرواز به ماه در اون دوران، فضانوردها موظف بودن برای اینکه سفینه سنگین نشه و جا برای سنگ و خاک و چیز‌هایی که برای آزمایش قراره حمل کنند باز بشه. همه دوربین‌هاشون رو پس از اتمام کار، فیلم‌هاشون رو در بیارن و خود دوربین‌ها رو جا بذارن بیان. در واقع دوربین‌ها تو سفرهایی که به سطح ماه انجام می‌شدن، یک وسیله یک بار مصرف به حساب میومدن و باید دور ریخته می‌شدن.
اما براساس اسنادی که از ناسا منتشر شده، توی اون سری ماموریت‌ها دستکم 4 تا از این دوربین‌ها برگردونده شدن. یعنی از اون 14 تا دوربینی که طی این سال‌ها به ماه رفتن، حداقل 4 تا رو مطمئنیم که به زمین برگشتن. این دوربین ها کاملا معلومه چی هستند دیگه، شماره سریالشون، مدلشون، همه چی معلومه. البته نه اینکه این چهار تا موجود هستند. فقط می‌دونیم که 4 بار، دوربین‌ها از فضا برگشتن به زمین. اما وقتی برمی‌گردن، خوب فیلمش رو درمیارن و سفر بعدی می‌برن با خودشون دیگه. کلا این دوربین‌ها چیز‌های با ارزشی بودن و وقتی برمی‌گشتن زمین، دوباره برای ماموریت بعدی فرستاده می‌شدن به فضا. اتفاقا مدتی پیش از این حراجی که ما درباره‌ش صحبت می‌کنیم، یکی از همین دوربین‌ها رو یک کلکسیونر روی اینترنت گذاشته بود برای فروش. اینها ربطی به دوربینی که می‌گیم از ماه برگشته نداره‌ها. یه مدل از همین‌ها بود، یکی از همین دوربین‌های هسلبلاد 500، بدون لنز البته. قیمتش رو 40 هزار دلار گذاشتن. یه دوربین SLR مدیوم فرمت با لنز قابل تعویض. بدون لنز البته.

حالا قصه این 4 تا دوربینی که گفتم توی اسناد ناسا اومده که اینها از ماه برگشتن چی بوده؟ اینها تو ماموریت‌های مختلف به دلایل مختلفی برگردونده شدن، اما سندی در دست نیست که آیا واقعا روی سطح ماه رفتن یا نه. نکته اینجاست که دوربین‌هایی که توی اون ماموریت به ماه رفتن ، همه‌شون روی دست استفاده نمی‌شدن. معمولا یکی برای استفاده روی دست بودن که فضانوردا ببرن روی سطح ماه و باهاش عکس بگیرن، یکی دو تا هم توی ماه‌نورد بودن. ماه‌نورد یا Lunar Module در واقع همون وسیله‌ای هست که فضانوردا با اون خودشون رو از سفینه اصلی، به سطح ماه می‌رسونن و نمونه جمع می‌کنه. در واقع شبیه به یه اتاقک هست که از سفینه اصلی جدا می‌شه و می‌شینه روی ماه و بعد از تموم شدن ماموریت، فضانوردا با همون برمی‌گردن به سفینه اصلی و برمی‌گردن به زمین. اونجایی که می‌گیم جا کمه و وزن زیاده و باید دوربین‌ها بندازن دور و اینها، در واقع به خاطر کمبود جا توی این Lunar Module هست، نه خود سفینه اصلی که روی مدار ماه قرار می‌گیره.

بریم سراغ ماموریت آپولو 14. توی ماموریت آپولو 14 دو فضا نورد به نام‌های Edgar Mitchell  و Alan Shepard  قرار بود روی سطح ماه راه برن و عکاسی کنند. خلبان‌های بسیار کار آزموده، پس از تمرین‌های فوق‌العاده سنگین، قراره برن روی ماه، دو تا توپ گلف ببرن، با چوب گلف بهش ضربه بزنن و حرکت و شتاب و این داستان‌ها رو اندازه‌گیری کنند. نمونه بردارن، عکس بگیرن، فیلم بگیرن و برگردن. ماموریت موفقیت آمیز بود. اونها نشتن روی ماه و ما اینها رو توی عکس‌هاشون میبینیم. اما تو همون زمان هم یک دوربین دیگه هم توی ماه‌نورد بود که از اونا فیلمبرداری می‌کرد. یه دوربین فیلمبرداری 16 میلی‌متری ساخت شرکت Maurer  که حالا جلوتر درباره همین هم صحبت می‌کنیم. اصلا واقعیتش، همین دوربین بود که همه این داستان‌هایی رو که می‌خوام تعریف کنم راه انداخت و موضوعش، موضوع تغییر قوانین ناسا شد. این دوربین فیلمبرداری رو وصل کرده بودن داخل ماه‌نورد که وقتی پیاده می‌شن ازشون فیلم بگیره. پیاده شدن و طبق برنامه ماموریت جلوی دوربینه یه کم راه رفتن و دو تا توپ گلف رو هم همراهش بود، اونها را هم پرت کردن این طرف اونطرف و بعد هم کار‌های تحقیقاتی رو شروع کردن.

بعد از چند ساعت که این دو تا کارشون تموم می‌شه، یه سری اشکال پیش اومد توی بلند شدن. میشل خورد زمین و حالش بد شد و کار‌ها به هم پیچید. زمانبندی داشت به هم می خورد. برای همین هم این دو نفرریال یعنی شپرد و میشل، سعی می‌کنن هرچه سریع‌تر خودشون رو برسونن به سفینه. حالا وقت داره تموم می‌شه. زمان پرواز داره رد می‌شه و ممکنه پروژه با شکست روبرو بشه. شکست پروژه، نه به این معنی که نتونن برسن به ماه، رسیدن، شکست، یعنی برای همیشه در فضا مدفون بشن. چون اینها باید تو یه لحظه خاص از سطح ماه جدا بشن که بتونن خودشون رو به سفینه اصلی روی مدار برسونن و وارد سفینه بشن دیگه.
سوپروایزر میشل قبلا بهشون گفته بود که چجوری باید دوربین‌ها رو باز کنن و فیلم‌ها رو در بیارن. خوب یادمون هست دیگه داریم درباره چه دوربین‌هایی صحبت می‌کنیم. درباره اون دوربین‌های عکاسی هسلبلاد قطع متوسط. اونها کارت حافظه نمی‌خوردن که باز کنی و فیلمش رو بکشی بیرون و بذاری جیبت. فیلم‌های بزرگ 120 میلی‌متری می‌خوردن. اندازه اون فیلم‌ها تقریبا دو سه برابر این فیلم‌های نگاتیوی هست. عکاسای قدیمی‌تر یادشون هست، تا همین چند سال پیش این فیلم‌ها یک استاندارد مهم به حساب میومد و تو بازار بود. اونها باید فیلم‌ها رو جمع می‌کردن، در دوربین رو باز می‌کردن و کاست فیلم‌ها رو می‌کشیدن بیرون. اون هم چه فیلم‌هایی. شوخی نیست. تنها چیزی که قراره از چند میلیون دلار سرمایه‌گذاری ناسا برگرده به زمین، همین چند تا فیلم هست و اون تیکه خاک و سنگ‌ها.

Family and friends gather at the Lunar Theater at the Saturn V Building to honor the remembrance of Edgar Mitchell with a wreath laying.

میشل تعریف می‌کنه که وقتی خودش رو می‌رسونه پای پله‌ها یادش میفته دوربینی که با خودش برده بود رو هنوز فیلمش رو در نیاورده. میگه “آلن شپرد روی پله‌ها وایستاده بود و با عجله توی گوشی داد زد، ولش کن، خود دوربین رو بیارش تو با خودت”. میشل اینا دو تا گزینه بیشتر نداشت، دوربین‌ها رو بندازه بیرون و وقتی برگشت به زمین، توبیخ بشه و بشه تنها فضانوردی که فیلم‌های دوربین‌هاش رو برنگردونده، یا دوربین‌ها رو ببره توی ماه‌نورد و ماه‌نورد رو سنگین کنن و احتمال هر نوع تغییر مسیر و نرسیدن به سفینه اصلی هم ممکنه پیش بیاد. میشل تو اون لحظه،گزینه دوم رو انتخاب کرد و چند دقیقه بعد، با همون دوربین توی دستش، نشسته بود توی ماه‌نورد، توی Lunar Module.

حالا توی سفینه‌ای که داره برمی‌گرده زمین، 3 تا دوربین داریم. 2 تا دوربین عکاسی هسلبلاد که فضانوردا، فیلم‌هاشون رو هنوز در نیاوردن و همراهشون دارن برمی‌گردونن و یه دوربین فیلمبرداری  Maurer 16mm که اون رو هم داشتن همراه با فیلمش برمی‌گردوندند زمین.

میشل، مثل دو تا فضانورد دیگه، بعد از بازگشت به زمین 3 هفته در قرنطینه بودند و بعد از اون، اولین روز کاری که بعد از قرنطینه، برمی‌گرده سر کارش، می‌بینه که یک سری وسایل روی میزش گذاشتن و کنار اونها، یه دوربین Maurer هم هست. و یه یادداشت که روش نوشته، یادگاری از تیم آپولو 14. کدوم دوربین؟ دوربین فیلمبرداریه. همون دوربین Maurer. دوربین‌های عکاسی هسلبلاد هم رفتن توی انبار تجهیزات ماموریت‌های ناسا. این‌ها دو تا از اون 4 تا دوربینی هستند که گفتیم براساس اسناد ناسا به زمین برگشتن.

حالا بیایین یه خورده زمان رو دور تند کنیم. سری ماموریت‌های آپولو، دو سال بعدش متوقف شد. سال 2011 هست و از اون سال 48 سال گذشت. میشل که اون زمان، توی اون ماموریت 35 سالش بود، طی این سال‌ها همون کاری رو کرد که اغلب فضانوردا و فیزیک‌دان‌ها و ریاضی‌دان‌های کارمند ناسا بعد از بازنشستگی انجام می‌دن. رفت شروع کرد به تدریس و سخنرانی و سمینار و نوشتن کتاب خاطرات و از این دست کار‌ها. طی این سال‌ها هم همیشه دوربین Maurer خودش رو که یادگاری گرفته بود گذاشته بود روی قفسه و برای مهمانانش توضیح می‌داد که این دوربین از چی فیلم گرفته. از اینکه توی ماموریت Apollo 14 بود و داشت می‌مرد و چجوری تونستن برگردن و خلاصه این دوربین، همه اون اتفاق‌ها رو ضبط کرده و شاهد اون‌ها بوده. واقعیتش اینه که تو این سال‌ها خیلی از  وسایلی که فضانوردا همراه خودشون داشتن رو می‌ذاشتن تو حراجی‌ها. از سوزن ته‌گرد و مداد و دفترچه یادداشت، تا کیف دستی و کفشی که تو سفینه پاشون بود. اما میشل یه حس عجیبی به این دوربین داشت.
جالبه مثلا یه بار تو ماموریت آپولو 15، یعنی ماموریت بعد از ماموریت میشل، فضانوردایی که تو ماموریت بعد از اینها قرار بود به ماه برن، یه شرکت آلمانی اومد یه پیشنهاد عجیب داد بهشون. گفتن شما یه سری پاکت تمبر خورده، با تمبر‌های رسمی ایالات متحده برای فضانوردی و اینها رو با خودتون ببرین به ماه، ببرین روی سطح ماه و بعد برگردونین زمین و امضا شون کنین. ما هم برای این کار یکی 7000 دلار بهتون می‌دیم. اونها هم قبول کردن و یواشکی این کار رو کردن و حدود 300 تا پاکت رو بردن و آوردن و خلاصه بعدا گندش در اومد و ناسا تعلیقشون کرد و مدالهاشون رو گرفت و خلاصه بدجوری موضوع به هم پیچید. برای همین هم میشل تو این سال‌ها، هیچوقت سراغ این دوربینه نرفت.

دوربین، از یه سفر فضایی، خیلی خیلی چیز خاصی هست. دوربین‌هایی که برمی‌گشتن رو هم نمی‌بردن موزه که. گفتم دیگه، اینها دوربین‌های خاصی بودن و تو دوران خودشون، فوق‌پیشرفته محسوب می‌شدن. برای همین هم اگر احیانا برمی‌گشتن به زمین، دوباره تو سفر بعدی می‌بردن با خودشون و نهایتا می‌نداختن دور. یعنی ما حتی مطمئن نیستیم که اون دوربینی که اول پادکست حرفش رو زدیم، واقعا یکی از همون‌هایی باشه که رفته روی سطح ماه.

چند سال قبل از اینکه پروژه آپولو شروع بشه، رئیس‌جمهور کندی در سال 1963 در مورد اکتشافات فضایی ایالات متحده خیلی پیگیر بود. اون موقع ناسا می‌دونست که اگر قرار باشه پای یک انسان به فضا برسه، مهم‌ترین دستاوردش، ثبت اون لحظه‌ها هست. اثبات اینکه یک آمریکایی پاش به ماه رسیده، از تحقیقات نجوم و فیزیک و زیست‌شناسی این پروژه مهم تر بود. دوران، دوران جنگ سرد بود و آمریکا می‌دونست که می‌تونه عکس ها و فیلم‌هایی که از اون سفر برمی‌گرده رو بکوبه تو سر شوروی و تحقیرش کنه. این بود که افتادن دنبال یک شرکتی که بتونه تکنولوژی مورد نیاز برای این کار رو ارائه بده. اینجوری شد که رسیدن به هسلبلاد. یک شرکت دوربین سازی سوئدی. تو اون روزگار، نه ناسا اینقدر غول شده بود، نه هسلبلاد، نه اصولا فضا هنوز اینقدر شناخته شده بود. هیچکس فکرش رو هم نمی‌کرد که مستند کردن فضا، اینقدر اهمیت پیدا کنه. بهرحال هسلبلاد به محض اینکه فهمید موضوع از چه قراره شدیدا شروع کرد به تلاش کردن تا بتونه خودش رو از بقیه رقباش جلو بندازه.  رقبایی مثل کداک که غول بی‌بدیل صنعت عکاسی بود و اتفاقا خودش آمریکایی بود. و نیکون، که تو ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم، داشت پا می‌گرفت و دوربین‌هاش تازه داشتن بازارهای جهانی رو می‌دیدن. (قابل توجه عاشقای کانن، اون موقع کانن کلا جزو رقبا نبود)
هسلبلاد شروع کرد به کار روی دوربین‌های پیشرفته‌ای که ناسا بتونه با خودش ببره فضا و بعد از دو سال بالاخره سری EL خودش رو معرفی کرد. این دوربین‌ها تو اون زمان فوق‌العاده بودن، اما ناسا باز هم چیز بهتری می‌خواست. ناسا یه دوربینی می‌خواست که عکس‌برداری پی در پی سریعی داشته باشه با سرعت شاتر خیلی بالا که اگر نور خیلی شدید بود بتونن نور رو کنترلش کنن. تو این رقابت، بالاخره هسلبلاد تونست از رقباش بیفته جلو و سال 1968 دقیقا همون چیزی رو ساخت که مهندسای ناسا لازم داشتن. دوربین هاسلبلاد 500 که گفته می‌شد تغییراتش عجیب و غریب بوده. از بهبود مکانیزم شاتر دوربین که خیلی سریع‌تر شده بود تا لنزی که کارل زایس اون رو ساخته بود. کارل زایس، همون شرکتی هست که صنعت اپتیکش سال‌هاست حرف اول رو می‌زنه تو دنیای عکاسی و اگر آشنا باشین، این روز‌ها هم نوکیا داره با استفاده از لنز‌ها و اعتباری که این شرکت داره، دوباره موبایل‌هاش رو سر پا می‌کنه. نوکیا دوباره داره با اسم زایس، زنده می‌شه.

حالا هاسلبلاد با کمال افتخار، همین مدل نهایی رو فرستاد برای ناسا. دوربینی که سرآمد تکنولوژی اون روزگار بود. ناسا هم اون رو همراه فضانوردای Apollo 11  فرستاد به ماه و عکس‌هایی که از اولین قدم‌های انسان روی ماه می‌بینیم، با همین دوربین گرفته شده. با همین هسلبلاد 500. این ماجرا دقیقاً 6 ماه قبل از شروع پرتاب سفینه فضایی آپولو 11، یعنی اول مارس سال 1969 هست. دو سال قبل از اینکه میشل، بره به ماه و اون دوربین فیلمبرداری رو بهش بدن.

میشل دوربینی که هدیه گرفته بود رو تو این سال‌ها نگه داشت. این دوربین هم موند و موند و موند تا 48 سال بعد. میشل 83 سالش شده بود. یه روز فکر کرد، من که دیگه آخر عمرمه، این رو بفروشم و بزنم به یه زخمی. این شد که فکر کرد دوربین Maurer خودش رو بذاره برای فروش. دوربین رو گذاشت برای فروش، منتظر بود بهش زنگ بزنن که بیا براش مشتری پیدا شده، نزدن. عوضش یکی زنگ زد، گفت: آقای میشل؟

  • گفت بله.
  • گفت من وکیل ناسا هستم، شما به دادگاه خوانده شدید.
  • چرا؟
  • دوربینی که گذاشتین برای فروش، جزو اموال ماست و باید اون رو برگردونین!

میشل یخ کرد. گفت همه همکارای من، چیز میزاشون رو می‌ذارن اینور اونور می‌فروشن. به من که رسید غیر قانونی شد؟ وکیله هم گفت: آره. حالا یه وقت یه مداد، یه خودکار یا یه کلاه آفتابی که توی مسیر سفینه سرشون بوده رو می‌ذارن می‌فروشن. اما نه دوربینی که تو سفینه اومده ماه و برگشته. اصن کی حق داشته این رو هدیه بده؟ مگه مال خودشون بوده که بخوان بدن ببری؟! یکی این بگو، یکی اون بگو، میشل هم قاطی کرد و داد و هوار که بعد از 50 سال چند تا عوضی توی ناسا یه دفعه یادشون افتاده سرشون کلاه رفته و باید تمام چیز‌هایی که مال خودم هست رو ازم بگیرن؟ دعوا بالا گرفت.

حالا تمرکز اصلی و نقشه شوم ناسا روی دوربین ماورر 16 میلی‌متری بود که ادگار میشل اون رو با خودش به خانه برده بود. ادگار میشل که حالا دستش به جایی بند نبود با حسرت درباره اون دوربین می‌گه:

– “من که دزد نیستم. من یه دانشمندم. اون تنها یادگار از دوران ماموریت‌های ماست. اصلاً خود ناسا به من اجازه بردن اون رو داده بود. اصلا حتی اگر این دوربین و سایر وسایلی که دارم دزدی باشن که نیستن، بازهم 50 سال مدت ‌زمان زیادی برای پیگیری این ماجراست و اصلا اعتبار قانونی ندارد.” بلافاصله زنگ زد به چند تا نشریه و شبکه‌های تلویزیونی و اینور و اونور. دوره، دوره‌ی اوباما بود. یادمون هست دیگه، شرایط اقتصادی آمریکا تو اون دوران خیلی بهم ریخته بود. اصلا به همین خاطر هم میشل می‌خواست این دوربین رو بفروشه. مجله‌ها و شبکه‌های خبری هم این رو کردن سوژه که ناسا از سر بی‌پولی داره جیب کارمندای سابقش رو خالی می‌کنه. یه جورایی همه امیدوار بودن که اون همه سر و صدا حول و حوش این پرونده جواب بده، اصلا خود میشل می‌گفت: آقا بذارین این بمونه پیش خودم. اصن پشیمون شدم، نمی‌خوام بفروشمش.

اما متأسفانه قاضی مربوط به این پرونده، احساسات میشل رو نسبت به یادگاری‌هاش ادله محکمه‌پسندی ندونست و میشل هم نتونست سند یا مدرکی بیاره که ناسا خودش اون دوربین رو بخشیده، برای همین دادگاه نتونست برای فضانورد پیر و بخت‌برگشته کاری بکنه و دوربین Maurer رو گرفتن. گرفتن و بردنش به موزه ملی هوا فضای اسمیتسونیَن (Smithsonian). میشل هم دست از پا دراز‌تر برگشت خونه.

حالا دوباره برمی‌گردیم سراغ ماجرای قبلی. اگر این دوربین رو برگردوندن به موزه، پس اون دوربین هسلبلادی که تو یه حراجی تو وین اتریش فروختن چی شد؟ اون کدوم دوربین هست؟ حالا می‌ریم سراغ اون. فعلا باید بگیم قضیه این دوربین میشل به کجا رسید!

 تا زمان دوربین میشل، قوانینی که برای مالکیت لوازم و وسایل فضانوردا بود خیلی واضح و روشن نبود. یعنی یه قانون نانوشته بود که آقا، فضانوردا، هر چیزی رو که اجازه دارن از سازمان فضایی خارج کنن، مال خودشون باشه. کسی جلوشون رو نمی‌گرفت. بالاخره، یارو جونش رو گذاشته کف دستش و از زمین خارج شده. مثلا تو خیلی کشور‌های دنیا اینجوریه که کیف دستی خلبان‌ها رو نمی‌گردن. یعنی یه جورایی اطمینان می‌کنن بهشون و  می‌گن کسی که تو اون لول هست، دیگه نباید کیفش رو بگردن که چی می‌بره و چی نمی‌بره. حالا ببینین فضانوردا داستانشون چطوره. البته این قانون، شامل سنگ‌ها و سایر متریالی که از ماه استخراج شده نمی‌شد دیگه. یعنی قرار نبود سنگ‌های فضایی رو هم بذارن تو کیفشون و ببرن بیرون بفروشن.

اما ماجرای میشل باعث شد تا این قوانین رو بکشن بیرون. ماجرای دوربین میشل حساسیت روی حراجی‌ها و فروش تجهیزات فضانوردی رو بالا برد. همه زوم شدن رو این داستان و اصلا جو عوض شد و رفتن تو این فاز‌ها که ببین اینا دیگه چه چیزایی دارن کش می‌رن و می‌فروشن که تا حالا ما خبردار نشدیم. تو همون سال، پلیس فدرال یه نفر رو گرفت که توی ناسا پیمانکار خدماتی بود، این میومد پوشش‌های حرارتی جلوی شاتل‌های فضایی رو از انبار‌های ضایعات بلند می‌کرد می‌برد توی ebay می‌فروخت. به اینا می‌گن آجرهای حرارتی. حالا اینکه این ضایعات به درد کی می‌خورد رو کاری نداریم. اصلا شاید اون هم نمی‌فروخت کسی دنبالش رو نمی‌گرفت. اما نمی‌شه گفت چون این‌ها ضایعات هست اشکالی نداره، ببرن بفروشن. بالاخره شاتل افتاده زمین، منفجر شده، اینها هم ضایعات هستن دیگه. مشکل اینجاست که کاشف به عمل اومد کلی از اونها رو به خریدارانی خارج از خاک آمریکا فروخته. به چینی‌ها و اروپایی‌ها و غیره. ناسا تازه شصتش خبردار شد که تکنولوژی‌هایی که این سال‌ها اینجوری داره روشون کار می‌کنه رو چینی‌ها دارن به قیمت آهن‌پاره می‌خرن. این کار به شدت قوانین ایالات متحده رو نقض می‌کنه. ناسا اطلاعیه داد که اصلا این پوشش‌های حرارتی باید زیر خاک دفن بشن و اینها اصلا نباید از انبار‌های قرنطینه‌ خارج می‌شدن.

از دور که به مسئله نگاه می‌کنیم، می‌بینیم خدایی تا یه جایی هم اونها حق دارن. یکی از مسئولین ناسا به نام جیم هال (Jim Hull) در مورد این قضایا می‌گوید:

– به فرض که هیچ مشکلی در مورد تصاحب وسایلی که از فضا به زمین بازگشته‌اند وجود نداشته باشد و هر فضانوردی حق این را داشته باشد که هر چیزی دلش خواست را برای خودش بردارد. حالا شما تصور کنید که یک فضانورد بازنشسته که یک نوه باهوشی هم دارد و مقدار زیادی پول هم می‌تواند او را بسیار خوشحال کند نوه‌اش به او می‌گوید که با فروش چنین چیز با ارزشی در eBay می‌تواند پول خوبی به جیب بزند. خب حدس می‌زنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک شی بسیار مهم و با ارزش دست کسانی خواهد افتاد که ارزش آن را نمی‌دانند و حتی ممکن است این چیز ارزشمند به ‌مرور زمان از بین برود. این مثال دقیقاً مانند این است که یک عتیقه با ارزش و منحصربه‌فرد به‌جای نگهداری دقیق در موزه، دست یک مجموعه‌دار حواس‌پرت باشد و به‌مرور زمان این عتیقه یا از بین برود و یا مفقود شود.

این شد که تو همون سال، اوباما اومد و یه قانونی رو تصویب کرد. اینکه فضانوردانی که در ماموریت‌های Mercury، Gemini و Apollo بودن، اگر چیزی رو با خودشون به عنوان یادبود آوردن که ناسا بهشون اجازه می‌ده تا اونها رو نگه دارن، حق نگهداری یا فروشش رو دارن. (این‌ سه تا ماموریت، همون ماموریت‌های قدیمی ناسا هستن که سعی داشت بره به ماه. ) وگرنه، هر چیزی که ناسا بخواد رو باید برگردونن. به جز این موارد، فضانوردانی که توی ایستگاه فضایی بین‌المللی بودن یا توی شاتل‌های فضایی که دور زمین یا روی مدار زمین قرار می‌گیرن یا به ماموریت‌های رفت و برگشتی می‌رن، حق تصاحب هیچ چیزی رو ندارن. تنها چیز‌هایی که می‌تونن بردارن، وسایل شخصی، مثل مسواک و حوله و اینهاست یا نهایتا چک لیست‌ها، کتابچه‌های راهنمای پرواز و وسایل یک‌بار مصرف که عمرشون تموم شده.

یعنی به‌طور کلی تو این قانون جدید دقیقا تصریح شده که این اشیاء باید برای ناسا به‌دردبخور و یا ضروری نباشد. هر چیز دیگه‌ای که ناسا صلاح بدونه، مال خودشونه.

پس دیدیم که فروش دوربین میشل به کجا رسید دیگه؟! به وضع شدن یه قانونی که فضانوردا دیگه هیچی رو نمی‌تونن بردارن و بفروشن. پس جریان اون دوربینی که دو سال بعد، با اون قیمت نجومی فروخته شد چیه؟ چجوری از وین اتریش سر درآورد و مال کی بود؟

حراجی‌ها، اعتبار‌سنجی‌های خودشون رو دارن. اونها خیلی مخفی کاری می‌کنن و منابع خودشون رو به این راحتی لو نمی‌دن. مسئول اعتبار سنجی حراجی اتریشی Westlicht که اون دوربین هسلبلاد رو به حراج گذاشته توضیحی که می‌ده اینه: ما نمی‌تونیم دقیقا توضیح بدیم که این دوربین چجوری از ناسا خارج شده. ولی می‌تونیم به یقین و صد در صد با اطمینان بگیم که این دوربین اصل هست. ما مدارکی داریم که این دوربین، تو ماموریت Apollo 15 توسط جیمز اروین، روی سطح ماه استفاده شده. البته واضح هست که این دوربین به صورت قانونی از ناسا خارج نشده و همچنین نمی‌تونیم بگیم از چه مجاری به دست ما رسیده. طبیعتا اگر این کار از کانال‌های قانونی انجام نشده باشه، پس تنها یک گزینه باقی می‌مونه: سرقت!

اما یه سری حرف و حدیث هم درباره این دوربین هست. یه سری از کارشناسا، معتقدن این دوربین، تو ماموریت آپولو 15 همراه اروین بوده، اما همون دوربینی نیست که اون با خودش روی سطح ماه برده و در واقع این دوربینی هست که توی ماه‌نورد بوده. یعنی به قول معروف، خاک ماه روی اون ننشسته. میگن مدارک حراجی هم قابل قبول نیست. اصلا به نظر میاد یه بخش‌هایی از این دوربین تعمیر شده یا ممکنه اصلا تعویض شده باشه. اما بهرحال نکته مهم اینجاست که اون کلکسیونر  ژاپنی رو تونستن قانع کنن که نزدیک یک میلیون دلار بابت اون دوربین بده. پس نوش جونشون.

درنهایت چون ناسا به‌طور قانونی این دوربین را به‌عنوان یادگاری به اروین نداده است پس نمیتونه کسی رو بابت فروش اون محکوم کنه. یعنی نمی‌تونه پیدا کنه کی بوده که بخواد محکومش کنه. دوربین فعلا خارج از آمریکاست. فقط تنها مسئله حل‌نشده‌ای که برایمان باقی می‌مونه این است که آیا واقعاً این دوربین روی سطح ماه بوده؟ یعنی واقعا خاک ماه روش نشسته؟ این چیزی هست که شاید هیچوقت نفهمیم.

دفعه بعدی که به آسمون شب نگاه می‌کنید، یادتون باشه، اینکه ما امروز می‌دونیم که زمین گرده رو مدیون اولین دوربین‌هایی هستیم که تونستن تصویر زمین از اون بالا رو به ما نشون بدن. وگرنه شاید هنوز تصور می‌کردیم، زمین صاف‌تر از اون چیزیه که بخواد شبیه یه توپ بزرگ آبی رنگ باشه!

این پادکست در اردیبهشت 97 منتشر می‌شه. من امیر یاری هستم از وب‌سایت دیج‌ایمیج. یک وب‌سایت مربوط به عکاسی با رویکرد آموزشی که توی اون سعی می‌کنیم خودم و همکاران دیگه‌م، محصولاتی رو برای آموزش عکاسی و ادیت عکس در اختیارتون قرار بدیم. هم می‌تونین آنلاین بخونین، هم می‌تونین آنلاین ببینین و هم می‌تونین دانلود کنین و بعدا ازشون استفاده کنین. آلبوم این ماجرا رو توی صفحه همین پادکست، توی بخش پادکست‌های سایت می‌ذاریم که اگر دوست داشتین بتونین ببینین. عکس اون دو تا دوربین، عکس میشل با لباس فضانوردی، عکس ماه‌نورد، عکس میشل تو 83 سالگی، و نهایتا عکسی که با دوربین هسلبلاد 500 روی سطح ماه گرفته شده. اتفاقا سایه عکاسش هم روی سطح ماه افتاده. سایه فضانورد: الن شپرد. و اونی که توی عکس هست کیه؟ توی اون عکس میشل رو می‌بینیم که پرچم ایالات متحده رو توی دستش داره. میشل هم 3 سال پیش در سن 86 سالگی مرد.


  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

پیش از این در وب‌سایت دیج ایمیج درباره تغییرات جدید در لایتروم 2019 مفصلا توضیح دادیم. اما بالاخره شرکت ادوبی پس از یکی دو سال، یکی از مهم‌ترین تغییرات را در برنامه ویرایشگر فایل خام فتوشاپ و همچنین در ماژول Develop برنامه Lightroom اضافه کرد.این تغییر که اسلایدر Texture یا اسلایدر بافت نام دارد، یک کنترل کننده میزان نرمی پوست است که ظاهرا به درخواست ‌های متعدد عکاسان حرفه‌ای پرتره و ویرایشگر‌هایی که با این برنامه کار می‌کنند به این بخش اضافه شده است. کاری که این اسلایدر انجام می‌دهد این است که می‌تواند بدون کاهش کیفیت یا صرف زمان زیاد برای ویرایش، مقدار بافت پوست صورت را کنترل کند و حدس می‌زنیم که روند ویرایش و رتوش پوست صورت را برایمان ساده‌تر کند.اسلایدر Texture

یکی از طراحان فتوشاپ به نام Max Wendt در شرکت ادوبی درباره این قابلیت توضیح می‌دهد: “شاید کسانی که با فتوشاپ کار می‌کنند نیاز داشته باشند تا برخی تغییرات را در برنامه فتوشاپ انجام دهند، اما بهرحال این یکی از سریع‌ترین روش‌های رتوش پوست صورت در اغلب عکس های پرتره با شرایط مختلف است”
به گفته Wendt این یکی از بهترین قابلیت‌هایی است که تا بحال برای نرم‌سازی پوست چهره در فتوشاپ ارائه شده و به نوعی می‌تواند هم کار رتوش و نرم‌سازی پوست را انجام دهد و هم بافت صورت را حفظ کند. به گفته این شخص “مقدار مثبت یا افزایش اسلایدر Texture تقریبا ترکیبی از افزایش اسلایدر Clarity و اسلایدر Sharpening را انجام می‌دهد و مقدار منفی یا کاهش اسلایدر Texture هم شبیه به کاهش اسلایدر Noise Reduction است.
اما مسئله مهم برای ما این است که وقتی این قابلیت را در ویرایشگر فایل خام و همچنین در لایتروم می‌بینیم، به این معنی است که می‌توانیم آن را به صورت غیر مخرب و بسیار سریع، روی صدها عکس به شکل همزمان استفاده کنیم که از این لحاظ سرعت کار ویرایش را بسیار سریع‌تر می‌کند.
به گفته ادوبی اسلایدر Texture در واقع فرکانس‌های میانی یا mid-Frequency تصویر را بهبود می‌دهد. بنابراین می‌توانید بدون تاثیر روی محدوده‌های بزرگ پوست صورت و تخت کردن پوست، بافت پوست را بهبود دهید. “دیج ایمیج” پیش از این در مجموعه آموزشی “رتوش پوست صورت” به طور کامل بحث رتوش پوست صورت با استفاده از روش جدایش فرکانس را توضیح داده است و به زودی یک ویدئوی آموزشی کوتاه برای استفاده از این قابلیت در کنار آموزش رتوش قبلی منتشر خواهد کرد. اتفاقا اسلایدر Texture در ویرایشگر فایل خام، دقیقا می‌تواند بدون ایجاد حالت پلاستیکی روی پوست صورت، بخش زیادی از اشکالات را برطرف کند.
البته در ویدئوی معرفی که ادوبی در رابطه با اسلایدر Texture منتشر کرده می‌بینیم که این قابلیت جدید در کنار Clarity به صورت همزمان برای بهبود بافت عکس‌های منظره هم استفاده می‌شود که نشان می‌دهد چنین قابلیت پیشرفته‌ای صرفا برای عکاسان پرتره ارائه نشده است. از همه چیز مهم‌تر اینکه چون ویرایش با آن غیر مخرب است، می‌توانید هر چقدر می‌خواهید مقدار آن را کاهش و افزایش دهید و نتیجه را روی عکس‌های خودتان خروجی بگیرید و با هم مقایسه کنید تا ببینید بهترین تاثیر با توجه به رزولوشن دوربینی که دارید چقدر است.
شما می‌توانید این به روزرسانی را در قالب یک فایل نصبی Camera RAW 11.3 از وب‌سایت ادوبی دانلود کنید.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

برش زدن رو همه ما می‌تونیم توی فتوشاپ انجام بدیم. اما دلیل اینکه توی ویرایشگر فایل خام برش می‌زنیم اینه که این کار غیر مخرب هست. یعنی اگر توی فتوشاپ عکس رو ببُرید، باید یا یه نسخه دیگه از اون فایل برش خورده ذخیره کنین، یا اگر روی همون فایل اصلی ذخیره کنین، فایل اصلی رو از دست می‌دین. اما اینجا اینطوری نیست. هر بار که عکس رو باز کنین، می‌تونین یه کادر جدید ازش خروجی بگیرین.
برش زدن تو ویرایشگر فایل خام، مثل خود فتوشاپ کار می‌کنه. یعنی حرف C اینجا هم برای برش زدن هست. آیکنش هم شبیه به همونیه که توی فتوشاپ داریم، و اینکه همونجوری هم روی عکس کلیک می‌کنیم و می‌کشیم.
اما جابه‌جا کردن کادر، مثل قدیم‌های فتوشاپ هست. یعنی وقتی توی کادر کلیک می‌کنیم و می‌کشیم، خود کادر رو جابه‌جا می‌کنه. نه عکس توی کادر رو. اتفاقا من این رو بیشتر از این حالت پیش‌فرض جدید فتوشاپ دوست دارم. تغییر اندازه کادر برش هم خیلی ساده‌ست. کناره‌های کادر یا گوشه‌ای کادر رو می‌گیریم و به یه طرف می‌کشیم و تغییر اندازه می‌دیم. نهایتا Enter رو هم می‌زنیم.

اپیزود 14: ابزار برش در ویرایشگر فایل خاماما اینکه می‌گم غیر مخربه یعنی چی؟ یعنی اگر دوباره ابزار Crop رو انتخاب کنیم. همین کادر رو دوباره می‌بینیم و می‌تونیم عوضش کنیم. حتی اگر دو روز بعد یا دو سال بعد هم فایل رو دوباره باز کنیم و ابزار Crop رو برداریم، بازم همین کادر رو می‌بینیم و دوباره جایی رو که می‌خوایم رو برش می‌زنیم.

اغلب اوقات ما برش رو به صورت چشمی می‌زنیم. یعنی نگاه می‌کنیم ببینیم که کادری که دوست داریم چقدر باشه و همون رو می‌بُریم. اما یه وقتایی لازم هست که توی یه اندازه خاصی برش بزنیم. مثلا فرض کنیم دارم عکس‌هام رو برای یک آلبوم با صفحات 20x30cm آماده می‌کنم و باید همه کادر‌هام 2×3 باشه. یا مثلا فرض کنیم دارم عکس هام رو برای اینستاگرام آماده می‌کنم و باید همه عکس‌هام، 1×1 باشه. یعنی مربعی باشه. اینجور وقت‌ها، می‌تونیم توی کادر برش راست کلیک کنیم و نسبت مورد نیازمون رو انتخاب کنیم. از حالا به بعد همیشه کادر روی همون سایز باقی می‌مونه. یعنی دیگه تغییر نمی‌کنه تا وقتی که خودمون تغییرش بدیم. ضمنا وقتی نسبت 2×3 هست یا هر سایز مستطیلی دیگه، این ابعاد هم افقی می‌تونه باشه و هم عمودی. بستگی داره خودمون کدوم رو کوتاه‌تر در نظر بگیریم و کدوم رو بلند‌تر. یا اصلا ساده‌تر اینه که X رو بزنیم. خودش عمودی می‌شه یا افقی می‌شه. اینجوری راحت‌تر هم هست.

اپیزود 14: ابزار برش در ویرایشگر فایل خامالبته همیشه هم اندازه نسبتی که می خواهیم دقیق نیست. مثلا فرض کنیم من می‌خوام همه عکس هام تو اندازه 16×21 برش بخوره. می‌دونیم دیگه، 16x21cm یه سایز استاندارد برای چاپ عکس‌ها تو ایرانه. خیلی هم سایز محبوبی هست و ما زیاد اون رو چاپ می‌کنیم. برای همین می‌تونیم روی Custom بزنیم و اندازه‌ای که می‌خوایم رو وارد کنیم. یادمون باشه، اینی که الان وارد می‌کنیم، اندازه اصلی عکس نیست. “نسبت” طول به عرض کادر عکس یا همون نسبت اضلاع عکس هست. اندازه اصلی رو می‌تونین زیر کادر تصویر، روی لینکی که اون زیر هست ببینین. هر چی بخواهیم می‌تونیم انتخاب کنیم و عکس هامون رو با همون برش بزنیم.

حالا اگر یه عکسی رو برش بزنین، اگر اون رو باز کنین توی فتوشاپ که با همین برش باز می‌شه، اگر هم دکمه Done رو بزنین، توی برنامه Bridge حالت برش خورده اون رو نشون می‌ده. یه آیکن هم کنارش میاد که نشون می‌ده عکس رو برش زدیم که اگر بعدا خواستیم عکس‌ها رو بررسی کنیم، بدونیم که این عکس برش خورده و در صورت نیاز می‌شه دوباره بازش کنیم و کادر بزرگتری رو براش در نظر بگیریم.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

به ندرت پیش می‌آید که یک عکس، کاملا منطبق بر خط افق عکاسی بشه. چون حتی اگر روی سه‌پایه هم عکس بگیریم، بهرحال در داخل منظره‌یاب کوچک دوربین یا حتی روی نمایشگر 3 اینچی هم، پیدا کردن دقیق خط افق کمی سخت است. برای همین هم خیلی وقت‌‌ها عکس‌های توی دوربین صاف است، اما وقتی اون رو داخل کامپیوتر و تو اندازه بزرگ می‌بینیم، می‌فهمیم که صاف نیست.

برای صاف کردن کردن، همونطور که توی ویدئو‌های قبلی گفتم، می‌تونیم از ابزار تصحیح پرسپکتیو استفاده کنیم. یعنی ابزار Transform رو کلیک می‌کنیم و روی تصحیح پرسپکتیو افقی می‌زنیم تا فتوشاپ خودش عکس رو صاف کنه. این قابلیت، معمولا خوبه، اما یه وقت‌هایی، تشخیص خصوص صاف روی عکس برای فتوشاپ راحت نیست. مثلا فرض کنیم به جای خط افق دریا که خیلی هم صافه، از یه تپه عکس گرفتیم که زمینش پوشیده از چمن هست و خط دقیق افق معلوم نیست.

اپیزود 13: صاف کردن خط افق در عکس‌های خاماینجور وقت‌ها می‌تونیم از ابزار Strengthen یا صاف کردن استفاده کنیم. هم راحت‌تره و هم برای این کار دقیق‌تر کار می‌کنه. کافیه روش دو بار کلیک کنیم و Enter رو بزنیم.اما همین ابزار هم اگر نتونه خوب تشخیص بده، می‌تونیم خودمون به صورت دستی، خط افق رو بکشیم. وقتی روی این ابزار کلیک می‌کنیم، نوک نشانه‌گر موس عوض می‌شه و می‌تونیم  باهاش خط بکشیم. البته آیکن جالبی نداره و به نظرم فتوشاپ باید هرچه زودتر یه فکری به حال این آیکن بکنه. اگر یادتون باشه، قدیم‌ها، ابزار کمند یا همون ابزار انتخاب توی فتوشاپ‌های قدیمی هم یه همچین شرایطی داشتن و جایی که می‌خواستیم یه انتخاب دقیق بکنیم، نوک ابزار خوب معلوم نبود. این ابزار هم همینطوره.
برای همین هم بهتره تا انتخابش می‌کنین، دکمه Caps Lock روی کیبورد رو بزنین. این دکمه، شکل ابزار‌های فتوشاپ رو تبدیل به یک + می‌کنه. اینجوری دقیق‌تر می‌شه. حالا وسط این ابزار رو دقیقا می‌ذارین روی لبه خط افق و یک کلیک می‌کنین. بعد همون خط رو ادامه می‌دین و یک طرف دیگه خط افق کلیک می‌کنین. بلافاصله کادر جدیدی که مطابق با خط افق هست تشکیل می‌شه و اگر Enter رو بزنین، عکس صاف می‌شه.

یکی دیگه از استفاده‌های ابزار برش در ویرایشگر فایل خام، برای صاف کردن عکس هست که در ویدئوی بعدی به طور کامل درباره‌ش توضیح می‌دم. اما این چیزی که اینجا توضیح می‌دم مربوط به صاف کردن خط افق هست. برای این کار باید با ابزار برش، روی عکس یک کادر ایجاد کنیم. یعنی گوشه بالای سمت چپ کلیک می‌کنیم و می‌کشیم تا گوشه پایین سمت راست. اما کادر رو کمی کوچک‌تر از کادر اصلی عکس می‌کشیم که جا برای چرخاندن داشته باشه. حالا اگر موس رو یه کمی بیرون از کادر ببریم، می‌بینیم که تبدیل به یک فلش رو دوطرفه می‌شه. یعنی می‌شه باهاش کادر رو بچرخونیم. البته تو این حالتی که الان کادر برش رو می‌بینیم، چون فقط دو تا خط عمودی و افقی می‌بینیم، شاید به راحتی نشه تشخیص داد که کادر چقدر صافه. اما همینکه می‌خواهیم کادر رو بچرخونیم، بلافاصله فضای داخل محدوده برش، به خطوط شطرنجی موازی تقسیم می‌شه، هم خطوط عمودی و هم افقی اونقدر زیاد هستن که هر جای کادر رو نگاه کنیم، به راحتی می‌شه خطوط عکس رو تشخیص بدیم و عکس رو براساس اونها صاف کنیم. هر جایی هم اوکی شد، راحت می‌تونیم Enter رو بزنیم و کادر صاف می‌شه و کناره‌های اضفی هم برش می‌خوره.

اپیزود 13: صاف کردن خط افق در عکس‌های خامیادتون باشه. به طور کلی، هیچ کدوم از این برش‌ها عکس رو خراب نمی‌کنن. تو فصل اول ویدئو‌های آموزش ویرایشگر فایل خام فتوشاپ توضیح دادم که اصولا هر کاری که اینجا انجام می‌دیم، غیر مخرب هست. یعنی بعدا اگر دوباره عکس رو باز کنیم و همین ابزار‌ها رو برداریم، همه چیز همون حالت اولیه رو داره. بنابراین، برای برش زدن یا صاف کردن عکس اصلا نگران نباشید. هیچی تغییر نمی‌کنه. اگر نسخه اصلی رو لازم داشتید، همیشه در دسترس هست.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

کروماتیک ابریشن یک خطای رایج در لنزها هست. عبارتش یه کمی پیچیده‌ش می‌کنه، تعریفش این هست: عدم انطباق رنگ‌های نور شکست یافته در صفحه کانونی که باعث ایجاد تصویر غیرواضح می‌گردد. خوب احتمالا شما هم مثل من نمی‌تونین این تعریف رو خوب به خاطر بسپارین. در واقع تعریف ساده‌ش اینه که ضریب شکست رنگ‌های مختلف با هم فرق داره. برای همین هم وقتی یه عکسی می‌گیرین که توش لبه‌های پرکنتراست زیادی وجود داره، روی لبه‌های تصویر، یه لبه‌هایی رنگی می‌بینین که احتمالا قرمز یا سبز هستند. به اینها Chromatic Aberration یا به صورت مختصر CA می‌گن.

یه روش‌هایی وجود داره که وقتی عکس می‌گیرین این اشکال کمتر بوجود بیاد. اولیش اینه که لنز ارزون نخرین. یعنی به طور کلی، این اشکال، مربوط به لنز‌هایی هست که اپتیک یا عدسی‌های ارزون قیمت دارن. اگر توی وب‌سایت نورنگار، توضیحات لنز‌ها رو بخونین، توش می‌گیم که کدوم لنز‌ها CA کمتری دارن. اصلا بعضی از شرکت‌ها، عدسی‌های فوق العاده باکیفیتی رو استفاده می‌کنن که بتونن همین CA و اشکالات پراکندگی رنگ‌ها رو بگیرن.

اپیزود 12: چطور Chromatic Aberration را حذف کنیم؟
خوب این روش برای همه مناسب نیست. چون خرید لنز‌های گرانقیمت، خیلی هم ساده نیست. راه‌های دیگه هم برای عکاسی دارین. مثلا سعی کنین از صحنه‌های پرکنتراست عکس نگیرین. یا خیلی واید عکس نگیرین. این اشکال بیشتر توی فاصله کانونی‌های واید اتفاق میفتد. بیشتر هم توی گوشه‌های تصویر. وسط تصویر خیلی کم پیش میاد که CA داشته باشه. یا اینکه با دیافراگم‌های بسته‌تر عکاسی کنید و اینها.
اما بهرحال این روش‌ها ما رو خیلی محدود می‌کنه. برای همین هم بهتره موقع گرفتن عکس‌ها، تمرکز رو روی خود سوژه بذاریم و بعد عکس ها رو بیاریم اینجا و توی ویرایشگر فایل خام، تصحیح کنیم.

یادتون باشه که اصولا CA رو نمی‌تونین توی حالت عادی ببینین. باید حتما عکس رو جلو بیارین تا دیده بشه. توی ویدئو‌های بخش قبلی گفتم که اگر دکمه‌های Ctrl+Alt+0 بزنین، تصویر تا 100% جلو میاد. این دکمه‌ها رو بزنین و بعدش دکمه Space رو نگه دارین و عکس رو بکشید تا لبه‌های کناریش رو ببینید. در این قسمت‌ها لبه‌های رنگی رو در کنار شاخه‌های تیره توی زمینه روشن آسمان می‌بینیم.
Chromatic Aberration هم مانند اعوجاج لنز‌ها، یک پدیده شناخته شده توی لنز‌ها هست و وقتی یک لنزی ساخته می‌شه، به عنوان یک اشکال عمومی، به سرعت شناخته و بررسی می‌شه. یعنی مهندسان ادوبی، اون لنز رو بررسی می‌کنند و می‌بینند که در هر فاصله کانونی، چقدر CA داره و الگوریتم حذف اون رو می‌نویسن. نتیجه‌ش هم می‌شه این که اگر بریم توی برگه Lens Corrections و گزینه‌های Remove Chromatic Aberration رو علامت بزنیم، خودش میاد لبه‌های پر کنتراست رو چک می‌کنه و اگر یک نوار رنگی قرمز یا سبز اونجاها ببینه، به صورت خودکار حذفش می‌کنه.

اپیزود 12: چطور Chromatic Aberration را حذف کنیم؟اما بعد از علامت زدن اون گزینه، ممکنه که نیاز باشه کمی از CA رو هم به صورت دستی حذف کنیم. برای همین هم می‌ریم به برگه Manual و زیر بخش Defringe اول می‌گیم که CA بنفش داریم، یعنی اسلایدر بنفش رو زیاد می‌کنیم (تقریبا تا 5) و بعد هم چون همه لنز‌ها، یک رنگ خاص از بنفش رو ایجاد نمی‌کنن، خودمون چشمی هم نگاه می‌کنیم که آیا از اون CA چیز دیگری باقی مونده یا نه. مثلا توی این عکس، مقداری CA قرمز هم داریم، برای همین هم محدوده CA رو از طرف قرمزش کمی بیشتر می‌کنیم. بعد با P می‌تونیم ببینیم که چقدر تغییر کردیم. آموزش های فتوشاپ  را می توانید از طریق صفحه مخصوص مشاهده نمایید.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

یک نوعی از اعوجاج هم وجود داره که اسم ان اعوجاج پرسپکتیو هست. این اشکال هم، توی لنز‌های واید بیشتره و خصوصا وقتی خیلی دیده می‌شه که خطوط صاف توی عکس داشته باشین. خوشبختانه فتوشاپ این اشکال رو هم خیلی خوب می‌تونه درست کنه. منظورم از فتوشاپ، همینجا توی ویرایشگر فایل خام هست دیگه. نه توی خود برنامه فتوشاپ. قبل از اینکه بخوایم پرسپکتیو رو درست کنیم، باید اشکال اعوجاجی که از خود لنز هست رو برطرف کنیم. برای همین هم عکس هایی که باز کردم رو با هم انتخاب می‌کنم و می‌رم توی برگه Lens Corrections و گزینه‌های Remove Chromatic Aberration و Enable Profile Corrections رو علامت می‌زنم. اینجوری، خود فتوشاپ، همه اشکالاتی که فکر می‌کنه وجود داره رو با استفاده از دیتابیس خودش برطرف می‌کنه. درباره Chromatic Aberration هنوز نگفتم. اینم یکی از اشکالات لنز‌ها هست که توی ویدئوی بعدی کامل توضیح می‌دم چیه و چطور باید درستش کنین. اما همونطور که می‌بینیم، اطلاعات این دو تا لنز، توی دیتابیس فتوشاپ نیست. بنابراین باید اگر لازم شد خودمون به صورت دستی این اشکالات رو برطرف کنیم که توی ویدئوی قبلی گفتم.

اما اشکال اعوجاج پرسپکتیو رو چطوری برطرف کنیم؟ برای این کار باید از ابزار Transform استفاده کنیم. این ابزار کاملا با فرمان Transform تو خود فتوشاپ فرق داره ها. اگه یادتون باشه، اون دکمه میانبرش هم Ctrl+T بود. این کلا یه چیز دیگه‌ای هست. دکمه میانبرش هم Shift + T هست. البته اگه یادتون می‌ره، همون روش کلیک کنین هم اوکیه.

اپیزود 11: برطرف کردن مشکل اعوجاج پرسپکتیو
به محض اینکه روی این ابزار کلیک می‌کنین، پنل اون رو می‌بینین. این پنل، گزینه‌های مختلفی داره، که شامل چهار حالت تصحیح اعوجاج خودکار می‌شه. اولین حالت، حالت خودکار یا Auto هست. این گزینه، سعی می‌کنه هم خطوط عمودی رو صاف کنه، هم خطوط افقی رو. معمولا هم خوب کار می‌کنه. اما مثل همه قابلیت‌های خودکار دیگه، معمولا خوب هست، نه همیشه! و اینکه این تصحیح رو یه جورایی متعادل کار می‌کنه. یه جوری که هم تقریبا اون دید دوربین رو درست نگه داره و هم اعوجاج رو بگیره.

گزینه بعدی فقط خطوط افقی رو صاف می‌کنه. این گزینه برای وقتایی خوبه که مثلا خط افق رو کج گرفتین و می‌خواهید صاف کنید.

گزینه سوم هم دقیقا مثل قبلیه و بیشتر توجهش به خطوط عمودی است. برای صاف کردن اعوجاج پرسپکتیو روی خطوط عمودی کار می‌کنه.

 گزینه چهارم، اما ترکیبی از دو گزینه قبلی خودش هست. یعنی یک تصحیح سنگین سه‌بعدی روی عکس انجام می‌ده. هم زاویه دید، هم خطوط عمودی و هم افقی. برای همین هم احتمالا بخش‌هایی از تصویر رو لازم باشه برش بزنین. برای همین هم احتمالا بهتره اول با Auto کار کنین و بعد بیایید سراغ این گزینه‌ها.

اپیزود 11: برطرف کردن مشکل اعوجاج پرسپکتیواما گاهی اوقات هم هست که یه عکس‌هایی با هیچ کدوم اینها، خوب صاف نمی‌شن. یعنی منظورم اینه که همه خطوطش به درستی تصحیح نمی‌شن. اینجور وقت‌ها می‌تونین برین سراغ روش‌های دستی تصحیح اعوجاج پرسپکتیو. مثلا درباره عکس دوم که نمایی از یک ساختمان چند طبقه یا احتمالا یک هتل هست، با اینکه خطوط عمودی و افقی زیادی توی تصویر وجود داره، اما گزینه Auto و  گزینه Full که اصلاح کامل بود هم نمی‌تونن کاملا درستش کنند.
برای همین می‌ریم سراغ گزینه آخری که دستی هست. این گزینه رو که فعال می‌کنیم نشانه‌گر موس تبدیل می‌شه به یک ابزار کشیدن خط. روشش هم این هست که سعی کنیم از کناره‌ها (هر چقدر نزدیک‌تر به کناره‌ها باشیم بهتر) روی خطوط صاف و موازی همدیگه خط بکشیم. البته فقط دو تا خط کافیه.
دو تا خط برای خطوط افقی و دو تا خط هم برای خطوط عمودی.

این نوع تصحیح معمولا روش خیلی دقیق‌تری هست و اعوجاج رو خیلی بهتر می‌گیره. اما بدیش اینه که زیاد توش مجبوریم کناره‌های عکس رو حذف کنیم. بنابراین، اگر خودتون می‌خواین یه عکسی رو اینطوری تصحیح کنین، بهتره از همون اول، یه کمی زاویه بازتری بگیرین که اگر کمی از عکس رو هم حذف کردین، خیلی کادرتون خراب نشه. اسلایدر‌هایی که پایین این پنل داریم برای تصحیح این اشکالات هستن. با Scale و Offset X و Offset Y به راحتی می‌تونین تصویر رو بزرگ کنین و جابجا کنین تا این بخش‌های حذف شده رو پر کنین. (Scale: 123 ، X:-3 و Y: -13)

با دکمه P می‌تونین ببینین که قبل و بعد این تغییرات چطور شدن. تاثیرش فوق‌العاده‌ست و این گزینه خصوصا برای کسانی که عکاسی معماری می‌کنن یا برای عکاسی توی آتلیه‌های کوچک که مجبورین خیلی از فاصله کانونی‌های واید استفاده کنین، خیلی کاربرد داره.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

بسته به کیفیت لنزی که استفاده می‌کنید یا بسته به فاصله کانونی لنز (یعنی مثلا اینکه لنزتون چقدر واید هست. زاویه‌ش دیدش چقدر باز هست و اینها)، احتمالا یک سری اعوجاج‌ها رو در تصویر می‌بینین. یعنی این همون فرق مهم بین لنز‌های ارزان قیمت و لنز‌های با کیفیت و گرانقیمت هست. هر چقدر لنزی که استفاده می‌کنید ارزان‌تر باشه و توش از عدسی‌های بی‌کیفیت‌تری استفاده شده باشه، شکست نور توش بدتر می‌شه و اشکالات تصویر هم توش بیشتر می‌شه.

اگر چه هیچ چیزی جای استفاده از لنز های گران قیمت را نمی‌گیرد اما ویرایشگر نرم افزار فتوشاپ این امکان رو داره تا حد زیادی اشکالات ناشی از عدسی‌ها را برطرف کند. در اینجا من ترجیح می دهد که دو تا فایل دارم که هر کدام از آنها به نحوی دچار اشکالات حاصل از لنز هستند. من این دو فایل را انتخاب می‌کنم و با زدن دکمه های Ctrl+R این دو فایل رو در داخل ویرایشگر فایل خام باز می‌کنند.

اپیزود 10: چطور از فایل‌های خام خروجی بگیرید؟در اینجا ابتدا باید تفاوت بین دو نوع تصحیح اشکالات لنز را توضیح بدهم. یک وقت‌هایی، خود شما حواستان به زاویه دوربین نبوده است. این مورد را در پادکست‌های نورنگار هم به طور کامل توضیح دادم. مثلا کج بودن خط افق در عکس های منظره، مربوط به لنز نیست. در این مواقع خود شما هستید که دوربین را کج گرفته‌اید. همچنین گاهی اوقات هم هست که اعوجاج، در واقع تاثیر پرسپکتیو است. مثلا فرض کنید رو به یک دیوار ایستاده‌اید و می‌خواهید از آن عکس بگیرید. اگر دوربین شما، کاملا روبه دیوار نباشد و نسبه به دیوار، زاویه داشته باشد، باز هم این کج بودن کادر را مشکل اعوجاج لنز نمی‌نامیم. بلکه خود شما باعث آن شده‌اید. البته این اشکال هم راه دارد و به راحتی می‌توانید در فتوشاپ اون رو تصحیح کنید که در اپیزود بعدی درباره آن می‌گویم.

اپیزود 10: چطور از فایل‌های خام خروجی بگیرید؟
اما همونطور که گفتم بخشی از این اعوجاج هم مربوط به لنز دوربین است یعنی گاهی اوقات عدسی های خود لنز هستند که باعث اعوجاج میشوند و نتیجه‌اش هم می‌شود عکس هایی که انگار برجستگی دارند و باد کرده‌اند یا فرورفتگی دارند و گود هستند. این مشکلات لنز‌ها هم همیشگی هست. یعنی وقتی یک لنزی، در یک زاویه خاصی دچار اعوجاج می‌شود، همیشه در همان زاویه، همان اشکال را دارد. آن اشکال، همواره تکرار می‌شود و همه هم درباره آن می‌دانند. به همین خاطر، مهندسان ادوبی، لنز‌های مشهور را در فاصله‌های کانونی مختلف، تست می‌کنند و اشکالات آنها را در میارن و براساس آن یک الگوریتم تعریف می‌کنند که این اشکالات رو برطرف کنه. یعنی یه سری ویرایش‌ها رو براش درست می‌کنن که شما یه دکمه بزنید و اون اشکالات خودبخود برطرف بشه. خیلی خوبه دیگه.
این طور هم نیست که مثلا فقط لنز‌های کیت اشکال داشته باشن و باقی لنز‌ها خوب باشن، یا مثلا فکر کنین چون حالا یک لنز رو از نورنگار خریدین و اصله و گارانتی داره، هیچ مشکلی نداره. نه. این مشکلات، در مورد همه نسخه‌های اون لنز‌ها وجود داره. مثلا عکس این دیوار، با لنز 24-105mm کانن گرفته شده، دوربین اون هم Canon 5Ds بوده. نکته جالب‌تر اینکه قرار هم نیست فقط تو زاویه‌های خیلی باز و واید اشکال باشه، چون می‌بینیم که این عکس تو فاصله کانونی 105mm گرفته شده، اما هم کناره‌های تصویر تیرگی داره و هم یک اعوجاج خیلی کمی رو روی این خطوط موازی روی عکس می‌بینیم.
ممکنه بعضی‌ها اینطور فرض کنن که دیوار گوده. یا به قول ضرب‌المثل‌های فارسی زمین کجه. اما اگر به برگه Lens Correction بریم و روی گزینه Profile Corrections بزنیم، از اونجایی که این اشکالات قبلا بررسی و تصحیح شده، بلافاصله این اشکالات برطرف می‌شن. چون برنامه می‌تونه از روی اطلاعات Exif فایل بفهمه که این عکس با چه لنزی گرفته شده و از قسمت Lens Profiles این مدل رو انتخاب می‌کنه و اشکالات اونرو برطرف می‌کنه.
خیلی راحت می‌تونیم با خاموش و روشن کردن این گزینه، تاثیر اون رو ببینیم.

اپیزود 10: چطور از فایل‌های خام خروجی بگیرید؟اما این تیرگی دور همیشه هم بد نیست. چون اصلا یه سری هستند که دوست دارد این تیرگی بیشتر باشه. کیا؟ عکاسان پرتره. عکاسان پرتره، معمولا خودشون یه کمی هم تیرگی دور رو بیشتر می‌کنن تا تمرکز چشم بیننده به سمت وسط کادر و سوژه‌هایی که اونجا دارن بیشتر بره. به همین خاطر، اگر بخواین می‌تونین با استفاده از گزینه Correction Amount مقدار Vignetting را هر چقدر می‌خواهید کم کنید. اما حواستون باشه. اگر یه وقتی عکس رو برش بزنین، یه تیرگی دور نامتقارن، در کنار تصویر باقی می‌مونه. یعنی مثلا یه کناره عکس تیرگی داره، یه کناره نداره. برای همین هم بهتره اگر می‌خواهید عکس رو ببُرید، به این گزینه دست نزنید.

اما همیشه هم کار به همین سادگی نیست. مثلا یه وقتایی هست که با یک لنزی عکس گرفتید که مشخصات و اشکالات اون لنز، توی دیتابیس برنامه فتوشاپ وجود نداره. بالاخره این برنامه هنوز نتونسته همه لنز‌های جهان رو به بانک اطلاعاتی خودش وارد کنه. اینطور وقت‌ها اگر اون عکس رو انتخاب کنین و Profile Correction رو انتخاب کنین، هیچ اتفاقی نمیفته. نه اینکه مثلا لنزتون ساخت یه شرکت معروف نیست یا برند نیست. نه! مثلا این عکس که یک پیاده‌رو رو نشون می‌ده، باز هم با کانن گرفته شده، اما لنزش، یک لنز تیلت‌شیفت بوده که چون کم کاربرد هست، هنوز پروفایل اون به فتوشاپ وارد نشده. بنابراین باید خودتون دست به کار بشین و از ابزارهای تصحیح اعوجاج لنز استفاده کنید. البته خود ادوبی یه ابزار رایگان داده برای اینکه بتونین پروفایل‌های مخصوص لنز‌هایی خودتون که تو این لیست نیستند رو بسازین و به اینجا اضافه کنین. توی labs.adobe.com هست، اما چون جزو درس ما نیست، ازش می‌گذریم و می‌ریم موضوع بعدی.

اپیزود 10: چطور از فایل‌های خام خروجی بگیرید؟می‌رین توی همون برگه تصحیح اعوجاج لنز و اینبار روی برگه Manual می‌زنین. اینجا یه اسلایدر داره برای برطرف کردن Distortion. یعنی همون اشکال بالشتکی و بشکه‌ای و اینها. اشکال لنز رو تا جایی که می‌شه می‌گیریم (+2) و بعد دوباره به برگه Profile برمی‌گردیم.

اما اون اشکالی که گفتم، برای وقتایی که زمین کجه، اون رو چطوری درست می‌کنیم؟ خوب این یکی خیلی ساده‌ست. توی اون یکی عکس، مشکل کج بودن خط افق ربطی به لنز نداره. منظورم اینه که کاملا مشخصه دوربین کج گرفته شده. چون کل خیابون انگار سراشیبی داره. خود فتوشاپ می‌تونه این اشکال رو سریعا درک کنه. کافیه که روی دکمه Strighten Tool دوبار  کلیک کنین تا این شیب رو درست کنه.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

این آخرین قسمت از آموزش Hue/Sat فتوشاپ هست. بخشی که در اون می‌خوام قابلیت رنگی کردن یا Colorize رو بهتون یاد بدم. کاری که گزینه Colorize تویاین پنل می‌کنه اینه که رنگ تصویر رو می‌گیره تا تبدیل به یه عکس سیاه و سفید بشه و بعد، یک رنگ به اون اضافه می‌کنه. البته کامل سیاه و سفید نمی‌کنه، یعنی شما سیاه و سفید شدنش رو نمی‌بینین. منظورم اینه که همه رنگ‌های قبلی رو برمیداره و اون‌ها رو بایک رنگ ثابت، جایگزین می‌کنه. برای این آموزش از یه مثال استفاده می‌کنیم. (0900)

مثلا فرض کنیم می‌خوایم همه رنگ قرمز آسمون رو بگیریم و همه‌ش رو آبی یکدست کنیم. می‌تونیم یک لایه Hue/Sat بذاریم و بعد Colorize رو بزنیم و رنگ آبی رو دقیقا شبیه به آبی قبلی آسمون انتخاب کنیم. بعد اون رو ماسک کنیم و روی جاهایی که می‌خوایم رنگ قرمز نباشه، ماسک رو برداریم. اینجوری رنگ قرمز عکس رو می‌گیریم.

از این روش برای اضافه کردن رنگ‌ زیتونی یا قهوه‌ای به عکس‌های سیاه و سفید هم استفاده می‌شه که یه جورایی مدل قدیمی به عکس می‌ده.

اپیزود 07: رنگی کردن یا Colorize در Hue/Satاینها آموزش‌هایی بودن که می‌تون بهتون کمک کنند تا به راحتی با پنل Hue/Sat روی عکس‌ها کار کنین و رنگ‌هایی که می‌خواین رو تصحیح کنین یا اصلا تغییر بدین. یه چیز دیگه بشن. بهرحال ویرایش عکس، بدون Selection یکی از سریع‌ترین و ساده‌ترین روش های ویرایش هست. طبیعی هست که ما اغلب اوقات سعی می‌کنیم از روش‌هایی استفاده کنیم که “انتخاب” کمتری لازم داشته باشه. چون خود Select کردن همیشه یک راه حال طولانی بوده و با همه تکنیک‌هایی که برای انتخاب سریع‌ تور فتوشاپ اومده، باز هم نیاز به مهارت زیاد و صرف زمان داره.
اتفاقا یکی از آموزش‌های خوبی که داریم روش کار می‌کنیم و به زودی روی وب‌سایت دیج ایمیج در دسترس قرار می‌گیره، پلاگینی رو معرفی می‌کنیم که برای ویرایش حرفه‌ای رنگ و نور هست. یه پلاگین بسیار بسیار پیشرفته که از یک تکنولوژی فوق العاده استفاده می‌کنه تا نیازی به انتخاب نداشته باشین. یه جورایی از تکنولوژی که توی همین آموزش دیدید استفاده می‌کنه، اما خیلی پیشرفته تر. هم برای تنظیم رنگ و هم برای تنظیم نور و هم برای جلوه‌های خاص. و ضمنا هم برای فتوشاپ کار می‌کنه و هم برای لایتروم. برای هر دوشون.

اپیزود 07: رنگی کردن یا Colorize در Hue/Satاگر از این آموزش خوشتون اومد، اون رو به دیگران هم معرفی کنین. با بالا رفتن تعداد دانشجویان، از سرتاسر ایران، ما هم سعی می‌کنیم آموزش‌های بیشتر و بهتری رو براتون منتشر کنیم. هر نظر و سوالی هم دارین، توی صفحه همین سری آموزشی در وب‌سایت دیج ایمیج مطرح کنین تا بتونیم بهتون کمک کنیم.
روز‌های بهتری داشته باشین. عکس بخیر

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

هرچه که تا اینجا یاد گرفتیم، زمانی برایمان کاربرد دارد که بخواهیم از آنها در دنیای واقعی و روی عکس‌هایی که واقعا با دوربین‌های دیجیتالمان گرفتیم استفاده کنیم. انتخاب هوشمندانه پیکسل‌های های رنگی کجا به کار ما می‌آید؟ چه استفاده‌ای از آن می‌تونیم بکنیم که باید این تکنیک‌های پیشرفته را آموزش ببینیم؟ در این بخش روی عکس‌های واقعی کار می‌کنیم.
خیلی وقت‌ها می‌خواهیم روی یک عکس، یک رنگی را تغییر بدیم. من اینجا یک مثال ساده می‌زنم، اما می‌تونیم اون رو به مثال‌های پیشرفته همین تعمیم بدیم . یک وقت‌هایی وقتی می‌خوایم یک رنگی را دستکاری کنیم، نیاز هست تا اون قسمت رو جدا کنیم. اما پنل Hue/Sat همونطور که دیدیم می‌تونه خودش تاثیر روی یک رنگ رو محدود کنه.

اپیزود 06: مثال‌های واقعی استفاده از Hue/Satاگر بخوام رنگ زرد توی یک گل رو تغییر بدم خیلی کار سختی نیست. تقریبا هر بچه‌ای می‌تونه این کار رو بکنه. ده‌ها ابزار برای انتخاب دورتادور این رنگ زرد هست که شاید اصلا نیازی به پنل Hue/Sat نداشته باشه. اما ما نمی‌خوایم روی این کار کنیم. چون این چیز‌هایی که تا الان یاد گرفتیم، قراره برای کار‌های حرفه‌ای استفاده بشه. من تصمیم دارم، رنگ‌های این عروس دریایی رو تغییر بدم. مثلا فرض کنیم، می‌خوام رنگ بنفش این عروس دریایی رو انتخاب کنم و تغییر بدم. حالا هر تغییری. مثلا می‌خوام رنگش رو کم یا زیاد کنم یا اصلا رنگش رو عوض کنم یا تاریک‌ترش کنم، یا هرچی. چجوری می‌تونیم رنگ‌های بنفش اون رو انتخاب کنیم. این رنگ‌ها توی رنگ‌های دیگه تنیده شدن. با اونهای دیگه قاطی شدن. جدا کردنشون به این سادگی نیست.کافیه که پنل رو باز کنم. پنل رو می‌کشم و می‌برم می‌چسبونم کنار نوار ابزار‌ها که در دسترس‌تر باشه. بعد رنگ Magenta رو انتخاب می‌کنم. چون کاملا معلومه که این رنگ از بنفش تشکیل شده. اما اگر نمی‌دونید از چی تشکیل شده، می‌تونید با ابزار دست روی اون کلیک کنید. پس با ابزار دست، روی اون رنگ کلیک می‌کنم. بلافاصله خود پنل، رنگ بنفش یا Magenta رو انتخاب می‌کنه. اما چطور بفهمم تا کجا داره تاثیر می‌ذاره؟ یعنی از کجا بفهمم چقدر از رنگ رو به عنوان بنفش در نظر گرفته؟

می‌تونم مقدار Hue رو حسابی زیاد کنم تا رنگ‌هایی که انتخاب کرده، کاملا تغییر کنه و بفهمم تا کجا رفته. طبیعتا، با همین کلیک اول قرار نیست همه رنگ‌ها درست انتخاب بشن. می‌بینین که بخشی از رنگ‌ها انتخاب شدن و یه سری هم نشدن. حالا وقتشه که از انتخاب هدفمند استفاده کنیم که کمی قبل‌تر یاد گرفتیم. اینجا هم می‌تونیم از قطره‌چکون‌ها استفاده کنیم و هم می‌تونیم با خود نوار رنگ‌ها، انتخاب‌ها رو بزرگ‌تر کنیم. اما ترجیح من اینه که از نوار رنگ‌ها استفاده کنیم.

اپیزود 06: مثال‌های واقعی استفاده از Hue/Satاما تکنیکی که اینجا استفاده می‌کنیم اینه. اول محدوده‌های محوشدگی انتخاب رو صفر می‌کنیم. به این ترتیب لبه‌های انتخاب‌هامون کاملا تیز و مشخص می‌شه و می‌فهمیم که دقیقا تا کجا رو انتخاب کردیم.

بعد محدوده انتخاب رو آروم آروم جابجا می‌کنیم تا جایی که رنگ‌های بنفش کاملا تغییر رنگ بدن. (میرسم به 248/304 … 343/36)
وقتی محدوده مورد نظرمون انتخاب شد، شروع می کنیم به تغییر رنگ و رنگ اون رو به چیزی که می‌خوایم تغییر می‌دیم.

نکته مهم اینکه یه وقتایی تغییر رنگ داره انجام می‌شه، اما کمه. برای اینکه شدت رو بیشتر بکنیم، گزینه‌ای نداریم، اما می‌تونیم از روی همون لایه تنظیم کننده یکی دیگه بگیریم و روی قبلی بذاریم. به این ترتیب، تاثیرش دوبل می‌شه و شدیدتر عمل می‌کنه. نهایتا می‌تونیم هر دو لایه تنظیم کننده رو توی یک گروه بذاریم تا کنار هم باشن. برای راحتی کار و اینکه بفهمیم چند تا لایه داره تاثیر می‌ذاره. وگرنه روی تاثیرشون فرقی نمی‌ذاره.

اما ممکنه فکر کنین که چرا لازمه که رنگ یه عروس دریایی رو تغییر بدیم. من این مثال‌ها رو زدم که برسم به تصحیح رنگ حرفه‌ای توی عکس‌های پرتره. این همون جایی هست که این چیز‌هایی که یاد گرفتیم، توی عمل خودش رو نشون می‌ده. مثلا یک عکس نوزاد داریم که رنگ صورتش یه جاهاییش زردی زیادی داره. به وضوح معلومه که بچه زردی داره. این چیزیه که تو روزای اول به دنیا اومدن بچه‌ها خیلی شایع هست و اگر عکاسی نوزاد کرده باشین می‌دونین که این مشکل حسابی براتون دردسر درست می‌کنه و باید عکس‌ها رو مدام تصحیح رنگ کنین (عکس کودک).

کافیه که ابزار دست رو برداریم و روی رنگ‌های زرد توی صورت کلیک کنیم. بلافاصله رنگ قرمز انتخاب می‌شه. گفتم که، اصلا مهم نیست فتوشاپ چه اسمی برای این رنگ انتخاب می‌کنه. مهم اینه که این قسمت‌ها انتخاب بشن. بعد برای اینکه انتخاب رو دقیق کنیم، محدوده محو شدگی رو باریک می‌کنیم. حالا محدوده انتخاب مشخص شده، پس می‌تونیم اون رو جابجا کنیم. (میرسم به 24/30 … 46/52)
حالا محدوده مورد نظرم انتخاب شده. فقط باید لبه‌هاش رو نرم کنم. بعد از این کار، دوباره Hue و Sat رو برمی‌گردونم سر جاش و حالا شروع می‌کنم به تغییر Hue تا اون زردی رو بگیرم و اون بخش‌ها رو شبیه به رنگ عادی پوست بکنم. (میرسم به H: -6, S: -7, L: +8) حالا اون زردی رفته دیگه. صورت بچه تازه رنگ طبیعی پیدا کرد. حالا وقتشه بریم سراغ اون لکه‌های قرمز روی پوست.

گفتم که قرار نیست فقط یه لایه تنظیم کننده داشته باشیم. می‌تونیم چند تا داشته باشیم. مثلا می‌تونیم یکی دیگه درست کنیم برای اون لکه‌ها. باز هم می‌ریم و با ابزار دست، روی لکه قرمز نوک دماغ بچه کلیک می‌کنیم. خود فتوشاپ رنگ‌های قرمز رو انتخاب می‌کنه. بازم می‌تونیم محدوده‌های محوشدگی رو کم کنیم. (میرسم به 354/2 … 8/18) حالا که انتخاب‌هام رو محدود کردم، کمی رنگ‌ها رو تصحیح می‌کنم. (میرسم به H: +10, S: -3, L: +7)

خوب. صورت بچه الان تصحیح شد. می‌تونیم همین کار رو برای دست‌هاش هم انجام بدیم یا برای دست‌های پدرش که اون رو نگه داشته یا هرچی. اما یک نکته خیلی خیلی مهم که ممکنه اوایل کار حسابی شما رو به دردسر بندازه اینجاست. اینکه مثلا می‌خواین برگردین و اون رنگی که برای صورت انجام دادین رو کم و زیاد کنید.

مثلا Hue یا Sat رو تغییر می‌دم براش. اما همه‌ش با هم تغییر می‌کنه دوباره. انگار نه انگار اینهمه رنگ‌ها رو محدود کردیم و جدا کردیم. دلیلش چیه؟
دلیلش اینه که اون پنل دوباره برگشته روی حالت Master. پنل کلا همیشه برمی‌گرده روی حالت Master و خودمون باید اون رو دوباره برگردونیم روی اون کانالی که تغییرش دادیم و تغییرات بعدی رو روی اون دنبال کنیم.

  • تصویر دیجیتال
  • ۰
  • ۰

از اینجای کار، کمی سخت‌تر می‌شه. دیگه اونقدر درباره Hue/Sat یاد گرفتیم که وارد بحث‌های تخصصی‌تر بشیم و طبیعتا کاربرد‌های مهم‌تر و دقیق‌تری هم دارن. گفتم که ابزار Hue/Sat می‌تونه یک رنگ خاص رو براتون انتخاب کنه. اما اونی که دیدیم، این ابزار می‌اومد و همه رنگ‌ها رو به شش دسته خیلی خیلی بزرگ تقسیم می‌کرد و انتخاب هدفمند پیشرفته رو محدود می‌کرد به یکی از اون شش‌تا دسته. خوب این خیلی کلی بود. محدوده‌هایی که ما  به عنوان یک عکاس معمولا روشون کار می‌کنیم، خیلی دقیق‌تر و جزئی‌تر هستن.
برای اینکه ببینیم انتخاب هدفمند رو چطوری می‌شه پیشرفته‌ترش کرد، از یه تصویر رنگین کمون استفاده می‌کنیم (گرادینت Rainbow).

حالا پنل Hue/Sat رو انتخاب می‌کنیم. مثلا فرض کنیم می‌خوایم رنگ‌های زرد تغییر کنن. رنگ زرد از کجا تا کجاست؟ این مهم‌ترین نکته برای کار روی رنگ‌ها هست. اینکه بدونیم یک رنگ از کجا تا کجاست. کدوم بخش از تصویر، اون رنگی رو داره که ما می‌خوایم. خوب می‌شه از منوی رنگ‌ها، رنگ زرد رو برداریم و با Hue اون رو تغییر بدیم. محدوده‌ای که تغییر می‌کنه رنگ زرد هست. اما از کجا تا کجا رو رنگ زرد می‌بینه؟

این یک روش تست عمومی هست. همیشه از این استفاده می‌کنیم. همیشه با Hue می‌بینیم که رنگ‌ها تا کجا دارن تغییر می‌کنن. یعنی میایم Hue رو تغییر می‌دیم و می‌بینیم که تا کجا داره تغییر می‌کنه. اینجوری مرزش رو پیدا می‌کنیم. اما چجوری می‌شه همه زرد‌ها رو تغییر ندیم. مثلا فقط یه بخش کوچکی از زرد‌ها رو تغییر بدیم. یه ذره‌ش فقط؟!

اپیزود 05: انتخاب هدفمند پیشرفته در Hue/Sat
قبل از هر چی باید این تغییرات رو Reset کنیم. یعنی روی دکمه Reset می‌زنیم تا ریست بشن. بعد، با ابزار دست، روی اون زرد که می‌خوایم تغییر کنه کلیک می‌کنیم. بعد، Hue رو تا ته افزایش می‌دیم. اینجوری، رنگی که می‌خوایم تغییر بدیم حسابی تغییر می‌کنه و می‌تونیم بفهمیم فتوشاپ ، تا کجا رو داره به عنوان مرز تغییرات می‌شناسه. اما مشکل اینجاست که مرز این تغییرات، خیلی پهن هست. یعنی از اونجایی که رنگ داره تغییر می‌کنه تا اونجایی که دیگه تغییر نداره، خیلی محدوده بزرگی هست. این محدوده رو با مرز‌های کناری زیر نوار بالایی می‌تونیم تشخیص بدیم. این دو تا مرز، از هر طرف، محدوده مرز رو تعیین می‌کنن. برای اینکه محدوده مرز رو نازک کنیم، باید خصوص مرزی کناری رو به خطوط مرزی اصلی برسونیم. تاثیرش روی تصویر هم معلومه. چون مرز‌ها رو تیز‌تر می‌کنه. لبه‌های مرز‌ها رو دقیق‌تر می‌کنه. هم توی عکس و هم روی نوار انتخاب رنگ.
حالا اگر محدوده انتخاب رو جابجا هم بکنیم، می‌بینیم که روی تصویر کجا رو انتخاب می‌کنه.

اپیزود 05: انتخاب هدفمند پیشرفته در Hue/Satاما همیشه ما روی یه عکس رنگین کمون کار نمی‌کنیم. این فقط برای تمرینه. تو دنیای واقعی عکس‌ها اینقدر رنگ‌هاشون مشخص نیستن. چیزی که اینجا باید بهش توجه کنیم اینه که هر رنگی به چه رنگی تبدیل می‌شه. گفتم که اون دو تا نوار، همین کار رو برای ما می‌کنن. بالایی، در واقع رنگ‌های ورودی ما هست. یعنی اونهایی که انتخاب کردیم. نوار پایینی چیزیه که داره بهش تبدیل می‌شه. اگر رنگ رو کمرنگ می‌کنیم، اگر تاریک می‌کنیم، اگر عوض می‌کنیم، همیشه نوار بالایی و انتخاب‌های ما ثابت هستن، اونی که تغییر می‌کنه نوار پایینی و روبروی همون بخش انتخاب شده است.

اما حالا ممکنه بپرسین چرا اینجا دو تا لبه برای مرز‌ها داریم. چرا با همون یه دونه مرز، لبه‌های تغییرات رو جدا نکنیم؟ این خیلی سوال خوبیه. چون دقیقا قدرت فتوشاپ تو همین دو تا مرز هست.

اپیزود 05: انتخاب هدفمند پیشرفته در Hue/Sat
اگر فقط یه مرز باشه، لبه‌ها خیلی تیز هست. ویرایش خیلی معلوم می‌شه اینجوری. نه توی رنگین کمون، تو دنیای واقعی. روی عکس‌های واقعی منظورمه. معلومه کجاها تغییر رنگ داده شده، دستکاری شده. اما وقتی دو تا مرز داریم، فتوشاپ می‌گه تا کدوم لبه تغییرات هست، کدوم لبه هم تغییرات نیست. اما فاصله تغییرات از اونجایی که هست تا اونجایی که نیست با این فاصله معلوم می‌شه. یعنی پیکسل‌های این قسمت میان، یه تغییر رنگ ملایم می‌گیرن از اونجایی که هست تا اونجایی که نیست، آرووووم تغییر می‌کنن. اینجوری، انگار تغییرات رو از اونجایی که هست، آروووم محو می‌کنیم تا اونجایی که نیست. به این تغییرات آروم، می‌گیم “ترنزیشن تغییرات”.
ترزیشن تغییرات هر چی بیشتر بشه، تغییرات آروم‌تر اتفاق میفتن و هر چی ترزیشن کمتر باشه، تغییرات سریع‌تره و تیزتره.

البته برای کم و زیاد کردن رنگ‌هایی که انتخاب کردین، مجبور نیستین فقط از اون نوار رنگ‌ها استفاده کنین. تو این پنل، چند تا قطره چکون هم داریم. اونا هم همین کار رو می‌کنن.

اما دانستن این همه موضوع پیچیده درباره رنگ‌ها، کجا به درد ما می‌خورد. بیایید روی چند مثال واقعی کار کنیم تا تاثیر این دانسته‌ها را در عمل تمرین کنیم. دیگه رسیدیم به Real World. یعنی تمرینایی که واقعا بهاشون درگیر می‌شیم. چالش‌های تصحیح رنگ.

  • تصویر دیجیتال